حالا که علاف ، داغون ، افسرده افتادیم گوشه اتاقامون ، کاش اینترنت من قطع میشد ؛ تا یه سری چیزارو نخونم ، نبینم ، دلم غصه نخوره . !
کلی حرف دارم، ، اونقدر زیاده که باعث شده معده درد بگیرم ، از بس خودخوری کردم ، چه بهمن ک اسفند مزخرفی. ! چقدر سختی تو دی کشیدم ، اینم ازین دوماه.!
شماهارو نمیدونم ، اما میگم میترسم از آخره خودم، میترسم از مردنم.! چقدر مگه بهت فرصت جبران میدن ، که من با امروز فردا کردن از دستش میدم.!
بیش از حد روحم خستست ، دلم میخواد ۲۴ ساعتو بخوابم فقط و به هیچی فکر نکنم
من میترسم . ازبس تو مجازی چرخیدم دیگه حوصله کسیو ندارم
دلم یه آدم جدید ِ غریبه میخواد روبروم وایسه تا من غر بزنم و خالی شم.! نه اونی که منو میشناسه
درباره این سایت